hcloudy

hcloudy

hcloudy

hcloudy

روزمرگی


روزمرگی را می نویسم تا از آن فرار کنم، شاید هم برای آنکه بعداً به یادش آورم.

نظرات 1 + ارسال نظر
دلارا چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:07 ق.ظ

منم همینجوریم

بعضی وقتا از بعضی خاطرات و مرور حوادث میترسم ولی شیطنت امونمو میبره!!!
عین دیوونه ها میرم سراغش!

من کلا عاشق دیوونه هام ....خودمم دیوونه ام!ولی خطرناک نیستم....
جا داره توضیحی راجب این دیوونگی بدم که منظورم از دیوونگی کارای عجیب غریبه!دوست دارم غیر قابل پیش بینی باشم و یکنواختی ریتم زندگیو بهم بزنم!البته تا دلتم بخواد محافظه کارم!
خلاصه یه پارادوکس تمام عیارم!!!

دیوانه بمانید ... اما مانند عاقلان رفتار کنید..
خطر متفاوت بودن را بپزیرید... اما سعی کنید بدون جلب توجه متفاوت باشید...
پائولو کوئیلو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد